جدول جو
جدول جو

معنی علی بیری - جستجوی لغت در جدول جو

علی بیری
(عَ یِ)
ابن عبدالله بن یوسف بیری حلبی، ملقّب به علاءالدین. ادیب و نویسنده بود و در سال 743 هجری قمری متولد شد و عهده دار نوشته های سری ’یلبغا ناصری’ نایب حلب گشت، وچون الملک الظاهر بر یلبغا خشم گرفت و او را به قتل رساند، این علی بن عبدالله را نیز به قاهره برد و در سال 794 هجری قمری به کشتن وی دستور داد. بیری نوشته های نظم و نثر خود را در کتابی بنام ’تلوین الحریری من تکوین البیری’ جمعآوری کرده است. (از الاعلام زرکلی بنقل از الاعلام النبلاء ج 5 ص 112. الدررالکامنه ج 3 ص 75)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ بَیْ یو)
ابن حجازی بن محمد بیومی حسنی ادریسی شاذلی شافعی خلوتی دمرداشی احمدی. صوفی و محدث. وی در سال 1100 یا 1108 هجری قمری متولد شد و درسال 1183 هجری قمری در قاهره درگذشت. او راست: 1- الاسرار الخفیه الموصله الی الحضره العلیه. 2- خواص الاسماء الادریسیه. 3- شرح بر الاربعین النوویه. 4- شرح الحکم ابن عطأالله کندری. 5- الفوز و الانتباه فی بیان من لایلتفت الی سواء. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 56). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: هدیهالعارفین ج 1 ص 768. ایضاح المکنون ج 2 ص 212. عجائب الاّثار جبرتی ج 1 ص 337. جامعالکرامات حسن کوهن ص 142. فهرس الخدیویه ج 2 ص 66. السرالمصون جمیل العظم ص 111
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ)
از عالمان اوایل قرن چهاردهم هجری بود. او راست: الاخبارالسنیهو الحروب الصلیبیه، که در سال 1329 هجری قمری در قاهره به چاپ رسید. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 42. فهرس دارالکتب المصریه ج 5 ص 14)
ابن احمد حریری. شاعری از غلاه بود و نام او در دمیهالقصر باخرزی آمده است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 747 بنقل از نسمهالسحر فیمن تشیع و شعر ضیاءالدین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِزَ)
ابن قاسم بن علیف بن هیس بن سلیمان بن عمرو بن نافع حکمی زبیدی رافعی شراحیلی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی حکمی و زبیدی (علی بن قاسم بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زَ)
ابن مهدی بن محمد بن علی بن داود بن محمد بن عبدالله بن محمد بن احمد بن عبدالقاهر بن عبدالله بن اغلب بن ابی الفوارس بن میمون حمیری رعینی زبیدی. مکنی به ابوالحسن. اولین از بنی مهدی در زبید. رجوع به علی رعینی (ابن مهدی بن...) شود
ابن ابی بکر بن علی بن محمد بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان بن عبدالله یمانی زبیدی شافعی. مشهور به ناشری و ملقب به موفق الدین. رجوع به علی ناشری شود
ابن حسن بن ابی بکر بن حسن بن علی خزرجی زبیدی یمنی. مشهور به ابن وهاس و ملقب به موفق الدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی یمنی شود
ابن محمد بن اسماعیل بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان ناشری زبیدی یمانی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ناشری شود
ابن ابی بکر بن محمد بن علی بن محمد بن شداد برعی ابیاری زبیدی یمنی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی برعی شود
ابن عبدالکریم بن محمد بن محمد بن علی بن عبدالکریم قرشی زبیدی بصری. ملقب به زین العابدین. رجوع به علی بصری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ دَ رَ)
ابن علی دیربی شافعی، مکنّی به ابونصر. صوفی بود. او راست: مختصرفتح الملک المجید المؤلف لنفع العبید، که در ششم جمادی الاولای سال 1216 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الخدیویه ج 2 ص 228)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خُ ضَ)
ابن محمد بن زهران بن علی رشیدی مصری شافعی، مشهور به خضری. محدث بود (1124- 1186 هجری قمری). او راست: 1- حاشیه بر شرح شبستری بر الاربعین النوویه. 2- شرح لقطهالعجلان. 3- غایهالطلب فی اثبات کفر من سب العرب بغیرسبب. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 769. عجائب الاثار جبرتی ج 1 ص 374)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ هََ)
ابن زید بن محمد بن حسین بن سلیمان بن ایوب انصاری اوسی خزیمی بیهقی شافعی، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن فندق و فرید خراسان. حکیم و ادیب مشهور ایران و از ریاضی دانان بزرگ قرن ششم هجری بود. وی در فقه و اصول و طب و لغت و عروض و حکمت و کلام و تاریخ و سایر علوم نیز متبحر بود. یاقوت حموی در معجم الادباء نسب نامۀ کامل او را آورده و ولادتش را27 شعبان سال 499 هجری قمری در قصبۀ سبزوار از ناحیۀ بیهق یاد کرده است. اما بیهقی خود در تاریخ بیهق گوید که در سال 500 هجری قمری که سال قتل فخرالملک وزیربود در دبیرستان (یعنی مکتب) بود. بنابراین ولادت اوباید چند سالی پیش از 499 هجری قمری باشد. وی در سال 565 هجری قمری در بیهق درگذشت. او در جوانی به کسب علوم مختلف اشتغال جست. و بسیاری از استادان بزرگ عهد خود را در بیهق و نیشابور و مرو و سرخس و دیگر بلاد خراسان دید و از محضر آنان استفاده کرد از آن جمله با حکیم عمرخیام دیدار کرد و شرحی در این باره که به سال 507 هجری قمری روی داده در کتاب تتمۀ صوان الحکمه آورده است. علی بیهقی از سبزوار به ناحیۀ ششتمذ رفت وسپس به مرو سفر کرد و عهده دار امر قضاء در بیهق شد. یاقوت حموی بسیار از تصانیف او را بنقل از قول مؤلف ذکر کرده است که به ترتیب حروف تهجی عبارتند از: 1- آداب السفر. 2- احکام القرانات. 3- الاراحه عن شدائد المساحه. 4- ازاهیرالریاض المریعه و تفسیر الفاظالمحاوره و الشریعه. 5- أزهار اشجار الاشعار. 6- اسامی الادویه و خواصها و منافعها. 7- اسرارالاعتذار. 8- اسرارالحکم. 9- أسئله القرآن مع الاجوبه. 10 -اصول الفقه. 11- أطعمه المرضی. 12- الاعتبار بالاقبال و الادبار. 13- اعجازالقرآن. 14- الافاده فی اثبات الحشر و الاعاده. 15- الافاده فی کلمه الشهاده. 16- الامانات فی شرح الاشارات. 17- امثله الاعمال النجومیه. 18- الانتصار من الاشرار. 19- ایضاح البراهین، دراصول. 20- بساتین الانس و دساتین الحدس فی براهین النفس. 21- البلاغهالخفیه. 22- تاریخ بیهق، که مهمترین کتاب اوست به زبان پارسی. و آن در تاریخ و جغرافیای ناحیۀ بیهق (ناحیه ای از خراسان که سبزوار قصبۀ آن بود) و ذکر رجال علم و ادب و کتّاب و سادات و خاندانهای مشهور آن ولایت است. 23- تتمۀ صوان الحکمه، که به عربی است و آن ذیلی است برصوان الحکمۀ ابوسلیمان محمد بن طاهر بن بهرام سجستانی منطقی (متوفی بعد از سال 391 هجری قمری) ، و ذکر بسیاری از حکما و اطبا و علمای علوم اوایل که در صوان الحکمه نیامده بود و یا احتیاج به تکمیل داشت در آن آمده است و اطلاعاتی که مؤلف بخصوص درباره حکمای ایران از عهد بوعلی به بعد آورده بسیار مهم و گرانبها است. ترجمه ای از این کتاب درقرن هفتم به نام ’درهالاخبار’ صورت گرفت که دو بار در لاهور و تهران به طبع رسیده است. 24- التحریر فی التذکیر، در دو مجلد. 25- تحفهالساده. 26- تعلیقات فصول بقراط. 27- تنبیه العلماء علی تمویه المتشبهین بالعلماء. 28- جلاء صداء الشک، در اصول. 29- جوامع احکام النجوم، در سه مجلد. این کتاب از آثار معتبر او در ریاضی است، و در عین انکار علم احکام نجوم، آن را به خواهش دوستان خود نوشت. و از آن نسخی در کتابخانه های دانشگاه تهران و مدرسه عالی سپهسالار موجود است. 30- حصص الاصفیاء فی قصص الانبیاء علی طریق البلغاء، در دو مجلد و به فارسی است. 31- خلاصهالزیجه. 32 -دررالسخاب و دررالسحاب فی الرسائل. 33- درهالوشاح، که تتمۀ کتاب وشاح است. 34- ذخائر الحکم. 35- ربیعالعارفین. 36- الرسائل، به فارسی. 37- رسالهالعطاره فی مدح بنی الزناره. 38- رقیات التشبیهات علی خفایا المختلطات بالجداول. 39- ریاحین العقول. 40- السموم. 41- شرح الحماسه. 42- شرح رساله الطیر. 43 -شرح شعر البحتری و أبی تمام. 44- شرح شهاب الاخبار. 45- شرح مشکلات المقامات الحریریه. 46- شرح الموجز المعجز. 47- طرائق الوسائل الی حدائق الرسائل. 48- عرائس النفائس. 49- العروض. 50- عقوداللاّلی. 51- عقودالمضاحک، به فارسی. 52- غررالاقیسه. 53- غررالامثال، در دو مجلد. 54- الفرائض بالجدول. 55- قرائن آیات القرآن. 56- کتاب فی الحساب. 57- کنزالحج، در اصول. 58- لباب الانساب. 59- مجامعالامثال و بدائعالاقوال، در چهار مجلد. 60- المختصر من الفرائض. 61- مشارب التجارب، در چهار مجلد و آن ذیلی بود بر تاریخ یمینی. 62- المشتهر فی نقض المعتبر الذی صنفه الحکیم ابوالبرکات. 63- معارج نهج البلاغه، که شرح و تفسیر نهج البلاغه است. 64- المعالجات الاعتباریه. 65- معرفه ذات الحلق و الکره و الاصطرلاب. 66- ملح البلاغه. 67- مناهج الدرجات فی شرح کتاب النجاه، در سه مجلد. 68- مؤامرات الاعمال النجومیه. 69- نصائح الکبراء، به فارسی. 70- نهج الرشاد، در اصول. 71- وشاح دمیهالقصر، در یک مجلد بزرگ و آن ذیلی بود بر دمیهالقصر باخرزی. 72- الوقیعه فی منکر الشریعه. و نیز او را مجموعه ای ازنامه های متفرقه و مجموعۀ دیگری از اشعار خود بود. از میان این آثار اکنون کتابهای تاریخ بیهق و تتمۀ صوان الحکمه و جوامعالاحکام النجوم و لباب الانساب و معارج نهج البلاغه موجود است. و نیز رجوع به ظهیرالدین (ابوالحسن علی بن...) شود. (از تاریخ ادبیات در ایران چ صفا ج 2، چ 1 ص 311 و ص 993) (معجم الادباء چ مصر ج 13 ص 219) (معجم المؤلفین ج 7 ص 96). صاحب معجم المؤلفین مآخذ ذیل را نیز یاد کرده است: سیرالنبلاء ذهبی ج 12 ص 284. الوافی صفدی ج 12 ص 68. کشف الظنون ص 289 و 609 و سایر صفحات، اعیان الشیعه ج 41 ص 27. ایضاح المکنون ج 1 ص 3 و36 و سایر صفحات، و ج 2 ص 60 و 83 و سایر صفحات. هدیهالعارفین ج 1 ص 299. کنوزالاجداد محمد کردعلی ص 299. فهرست کتاب خانه رضوی ص 80. مقدمه تاریخ حکماءالاسلام محمدکردعلی ص 9. فهرس المخطوطات المصورۀ سید ج 2 ص 175. و رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 281 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
مقری و تجویددان قرن سیزدهم هجری بود و در نظم سخن نیز دست داشت. او را منظومه ای است در مخارج حروف. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرست الخدیویه ج 7 ص 482)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حِ یَ)
ابن مهدی بن محمد بن علی بن داود بن محمد بن عبدالله بن محمد بن احمد بن عبدالقاهر بن عبدالله بن اغلب بن ابی الفوارس بن میمون حمیری رعینی زبیدی، مکنّی به ابوالحسن. اولین تن از بنی مهدی در زبید. رجوع به علی رعینی (ابن مهدی بن...) شود
ابن احمد بن حمدون اندلسی حمیری، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به نورالدین. نحوی ولغوی قرن هفتم هجری. رجوع به ابوالحسن حمیری شود
ابن عبدالله بن محمد بن عبدالملک بن یحیی بن ابراهیم حمیری کتامی فاسی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی قطان شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَیْ یا)
ابن حسین بیاعی خوارزمی، ملقّب به مجدالدین. محدث بود و در سال 202هجری قمری ’شرح السنه’ را از ابوالمعالی محمد زاهدی به سماع از لفظ محیی السنۀبغوی حدیث کرده است. (از تاج العروس) (منتهی الارب). در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ابن عبدالجلیل بیاضی. متکلم و مناظر قرن ششم هجری. وی در دارالنقابۀ ری سکنی داشت. او راست: 1- الاحوال. 2- الاعتصام فی علم الکلام. 3- الحدود. 4- مسائل المعدوم. (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 303. تذکرهالمتبحرین ص 488). و رجوع به الذریعه ج 2 ص 224 و ج 6 ص 299 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ بَ)
دهی است کوچک از بخش شهریار شهرستان تهران. و دارای 27 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن احمد بن عمر بن محمد بن احمد بوشی انصاری، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. فقیه بود و در سال 790 هجری قمری در مصر قدیم متولد گشت و درهمانجا در 5 ربیع الاول 856 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح انوار اردبیلی، در فقه در 11 مجلد. (از معجم المؤلفین بنقل از الضوءاللامع ج 5 ص 178. نظم العقیان سیوطی ص 130. کشف الظنون ص 195. هدیهالعارفین ج 1 ص 733)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
تیره ای از طایفۀ ملکشاهی است در پشتکوه. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 68)
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ یِ دَ)
منجمی است از اهالی دیرالبلاص که یکی از قرای صعید مصر است. وی در دیرالبلاص مسکن داشت و به استخراج تقویم و تسییر موالید مشغول بود. وفاتش را ابن قفطی در حدود سال 595 هجری قمری ذکر کرده است. (از گاهنامۀ سیدجلال الدین طهرانی، سال 1310 هجری شمسی ص 77). و نیز رجوع به تاریخ الحکماء قفطی چ لایپزیک ص 251 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حُ)
ابن عبدالغنی فهری حصری ضریر قیروانی، مکنّی به ابوالحسن. قاری و ادیب و شاعر بود. وی در حدود سال 415 یا 420 هجری قمری در قیروان متولد شدو در موقع تولد نابینا بود. سپس به اندلس رفت و ملوک آنجا را مدح کرد و در سال 488 در طنجه درگذشت. او راست: 1- اقتراح القریح و اجتراح الجریح. 2- دیوان شعر. 3- القصیده الحصریه فی قراءه نافع. 4- المستحسن من الاشعار. 5- معشرات الحصری. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 125). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الخریدۀ ابن عماد ج 12 ص 17. الوافی صفدی ج 12 ص 100. سیرالنبلاء ذهبی ج 12 ص 6. طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 550. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 431. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 385. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1337. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 110. هدیهالعارفین ج 4 ص 205
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن علی بن منصور حوری، مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و شاعر و نویسنده بود و در ربیع الاول سال 497 هجری قمری درگذشت. (از معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج 5 ص 410)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زی)
ابن یحیی بن تمیم بن معز بن بادیس بن منصور بن یوسف زیری. هفتمین از بنی زیری در تونس بود. وی در پانزدهم صفر سال 479 هجری قمری در مهدیه متولد شد و در دهم ذی حجۀ سال 509 هجری قمری به سلطنت رسید و در بیست ودوم ربیع الثانی سال 515 هجری قمری درگذشت. (از معجم الانساب زامباور ص 109) (طبقات سلاطین اسلام ص 33). و رجوع به ابن خلکان ج 2 ص 241 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ابن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبدالله بن موسی بن بلال بن عامر بن ابی موسی عبدالله بن قیس اشعری یمانی بصری، مکنّی به ابوالحسن. پیشوای اشعریان. رجوع به ابوالحسن اشعری و علی اشعری شود
ابن محمد بن عبدالله بن ابی سیف بصری مدائنی، مکنّی به ابوالحسن. مورخ و اخباری و راوی شعر. رجوع به ابوالحسن مدائنی و علی (ابن محمدبن...) شود
ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی میثمی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زُ بَ)
ابن داوودبن یحیی بن کامل بن یحیی بن جبارۀ زبیری قرشی اسدی. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و اصولی و ادیب و نحوی و شاعر و نویسنده بود. در سال 668 هجری قمری متولد شد و مدتی مشغول تدریس وفتوی دادن بود. و در سال 745 هجری قمری در دمشق درگذشت. او راست: منسک. و نیز قطعات نظم و نثر دارد. (از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 57 و شذرات الذهب ابن عماد ج 6 ص 143 و الجواهر المضیئه ج 2 ص 335)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ دَ)
ابن احمد بن موسی بن محمد دیری جوبری دمشقی شافعی، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن. ادیب و شاعر بود و درسال 857 هجری قمری در قریۀ شوبک از بلاد نابلس متولد شد و در 937 هجری قمری درگذشت. (از معجم المؤلفین بنقل از شذرات الذهب ج 2 ص 222. الکواکب السائره ج 2 ص 200)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَ)
ابن عمر خربونی مصری. متوفی در سال 1327 هجری قمری وی در دیوان وزارت اوقاف، کاتب بود. او راست: 1- شرح الالفاظ الغریبه. 2- ضیاءالعیون علی کشف الظنون. (از معجم المؤلفین بنقل از الاعلام زرکلی ج 5 ص 97. فهرس الازهریه ج 6 ص 118)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد. واقع در 84 هزارگزی شمال خاوری فریمان. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل، و 12 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود. ومحصول آن غلات، بنشن و چغندر است. اهالی به زراعت اشتغال دارند. و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ رَ)
ابن حسن بن صدقۀ مصری الاصل یمانی حنفی، مشهور به امام بیرم پاشا. محدث بود. او راست: ادراک الحقیقه فی تخریج أحادیث الطریقه المحمدیه، که در سال 1050 هجری قمریاز تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون ص 1112. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 756). محدث کسی است که علاوه بر نقل احادیث، در تشخیص راویان ضعیف، ناقلان جعلی، و تناقض های روایی تخصص دارد. علم رجال به عنوان شاخه ای از دانش حدیث، به وسیلهٔ همین محدثان شکل گرفت و برای هر حدیث، مسیر انتقال آن از راوی به راوی مشخص شد. این سطح از دقت علمی، تنها در تمدن اسلامی به چشم می خورد و نمونه ای از نهادینه شدن عقلانیت در دین است.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ابن محمد بن احمد بن علی بن یحیی بکری زیدی یمنی. متوفی در بیست وهشتم رمضان سال 882 هجری قمری او راست: 1- شرح مقدمهالازهار. 2- شرح مقدمۀ بیان ابن مظفر. 3- شرح منهاج قرشی. (از معجم المؤلفین بنقل از البدرالطالع شوکانی ج 1 ص 492)
ابن محمد یمنی بکری. متوفی در سال 883 هجری قمری او راست: 1- شرح مقدمهالازهار. 2- شرح مقدمهالبیان ابن مظفر. 3- شرح منهاج قرشی. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین ج 1 ص 737)
ابن محمود بن محمد بن مسعود بن محمود بن محمد بن محمد بن محمد بن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی، مشهور به مصنفک و ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی مصنفک شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ابن احمد بن زین الدین بحری (علی تقی....). او راست: نهج المحجه، که در سال 1235 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرست دارالکتب المصریه ج 5 ص 397)
ابن ابراهیم بحری مصری مالکی، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. از قضات قرن نهم هجری. رجوع به علی مصری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِتَ)
ابن عبدالله بن سنان طوسی تیمی، مکنّی به ابوالحسن. از بزرگان علمای کوفه. رجوع به طوسی (ابوالحسن علی...) و معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 229 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن مکی بن عیسی بن حسن بن عیسی شامی عاملی جیلی، ملقّب به نجیب الدین و مشهور به ابن مکی. رجوع به علی شامی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن حسین جوری (یا حوری) ، مکنّی به ابوالحسن. او راست: المرشد، در ده مجلد که در آن مختصر مزنی و ابن الرفعه را جمع کرده است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1654)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جَ)
ابن یحیی بن قاسم صنهاجی جزیری، مکنّی به ابوالحسن، از فقیهان مالکی به شمار می رفت و اصل او از ردیف مغرب بود و سپس به جزیرهالخضراء در اندلس رفت و امر قضا رادر آنجا به عهده گرفت و نسبت او نیز بدین شهر است. وی در ربیع الاول سال 585 هجری قمری درگذشت. و سن او در حدود شصت سال بود. او راست: تلخیص العقود، که مشهور به وثائق جزیری است. (از معجم المؤلفین بنقل از نیل الابتهاج تنبکتی ص 200. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 185)
ابن حسن بن خاطر بن جزیری مالکی. فقیه بود. او راست: فتح الملک المبین لشرح هدایه عوام اللاجئین، که در سال 1218 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الازهریه ج 2 ص 384)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جَ زَ)
ابن منصور بن مضرس بن قیس غنوی جزری مشهور به ابن غدیر. وی شاعر و سوارکار و اهل الجزیره بود. او در عهد عبدالملک بن مروان میزیست و شعری درباره ف تنه زبیر دارد. وفات وی در سال 80 هجری قمری بوده. (از الاعلام زرکلی بنقل از سمطاللالی ص 799. آمدی ص 164. مرزبانی ص 280)
ابن محمد بن محمد بن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی موصلی، مشهور به ابن اثیر جزری و ملقّب به عزالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابن اثیر و نیز به علی (ابن محمدبن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جَ)
متوفی پس از سال 1074هجری قمری او راست: المنهاج المحمدی فی الطریق الاحمدی. (از معجم المؤلفین بنقل از الکشاف اسعد طلس ص 123)
ابن مصطفی بن پیرمحمد کوتاهیه وی رومی حنفی، ملقّب به جبری و مشهور به بلبل زاده. رجوع به علی بلبل زاده شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ثُ مَ)
ملقّب به کمال الدین. وی در اوایل سلطنت سلطان محمود بن محمد بن ملکشاه، وزارت او را بر عهده داشت و بعدها به زخم تیر یکی از فدائیان کشته شد و سلطان محمود، خطیرالملک ابومنصور نوری را وزیر کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 520)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن سندبن علی بن سلیمان لواتی الاصل، ابیاری شافعی مصری. ادیب و لغوی و نحوی و محدث. وی در حدود سال 750 هجری قمری در قاهره متولد شد و در غزه اقامت گزید و سپس به دمشق رفت و از محضر ابن حجر استفاده کرد و در آنجا در ذی حجۀ سال 814 هجری قمری درگذشت. او راست: جزء فی الرد علی تعقبات ابی حیان از ابن مالک. (از معجم المؤلفین بنقل از شذرات الذهب ابن عماد ج 7ص 107. کشف الظنون ص 838. هدیهالعارفین ج 1 ص 728)
ابن اسماعیل بن علی بن حسن بن عطیۀ ابیاری، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به شمس الدین. (579- 616 هجری قمری). فقیه و اصولی و متکلم بود. او راست: 1- سفینهالنجاه علی طریقهالاحیاء. 2- شرح البرهان جوینی. (ازمعجم المؤلفین بنقل از الدیباج ابن فرحون ص 213)
ابن ابی بکر بن محمد بن علی بن محمد بن شراد برعی ابیاری زبیدی یمنی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی برعی شود
لغت نامه دهخدا